روایت سردار سلیمانی از جنایت تکفیریها در قتل یک کودک؛ طفل را از سینه مادرش گرفتند، او را مثل گوسفند روی آتش...
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۱۸۲۸۷
به گزارش همشهری آنلاین، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران و سیدالشهدای محور مقاومت در بخشی از خاطرات خود مطالبی را درباره پدیده تکفیر عنوان کرده است.
گزیده سخنان سردار سلیمانی درباره پدیده تکفیر به شرح زیر است:
پدیده تکفیر به شکل عام و خاص آن داعش، در تاریخ جهان یک پدیده کمنظیری از نوع جنایت بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هیچ چشمی نمیتواند آن را ببیند و متأثر شدید نشود. گوشههایی را در تلویزیونها نشان میدهند. این که هزار و دویست، سیصد نفر جوان بیگناه از پادگانی فارغ التحصیل شدند در این شهر تکریت و داعش سر آنها را برید، آن ها را تیر خلاصی زد و داخل رودخانه انداخت. بیش از دوهزار نفر زنِ جوانِ ایزدی را دست به دست بین خودشان به فروش رساندند. از دخترهای نوجوان تا زنهای جوان، بدون این که حدود شرعی را بدانند. جنایتهای عجیبی بود؛ کشتارهای صد نفره، دویست نفره، پانصد نفره.
شما یک نمونه را دیدید که یک طفل را در شرق حلب سر بریدند. این سر بریدن، دیدن عجیبی داشت. با خنده، مثل تفریح، از طفل سوال میکردند سرت را ببریم یا با تیر تو را بکشیم؟ و سر این طفل را بریدند. من دیدم در همین دیاله کودکی را از سینه مادرش گرفتند، او را مثل گوسفند روی آتش سرخ کردند، لای پلو گذاشتند، برای مادر فرستادند. این جنایت وحشتناک در سابقه تاریخ بشریت نایاب است.
اگر این موج که در عراق چهار هزار انتحاری داشت و با تکبیر و الله اکبر انتحار میکرد، به نزدیکی مرزهای ما رسید، اگر قدرت دین و اسلام نبود، آیا با قدرت دیگری میشد با آن مواجه شد؟ در هیچ تصمیمگیری در نظام و در سطح عالی نظام، امکان ندارد تصمیمی به نقطه تصمیم و اجرا برسد که در صدر آن منافع ایران نباشد؛ زیرا ایران و اسلام از هم تفکیک شدنی نیستند.
در جمهوری اسلامی، قبل از سقوط صدام و قبل از انقلاب، اگر به ارتش ایران و نیروهای مسلح مراجعه میکردیم در دکترین نظامی آنها، بعث عراق دشمن بود، اما این کارکرد را اگر امروز نگاه کنیم در دیدگاه نیروهای مسلح ایران و در دکترین و استراتژی ما و در استراتژی آن سوی مرز و دولت عراق و نگاه دو ملت، امروز عراق از قلعه دشمنی با ایران تبدیل به قلعه دوستی با ایران شده است و ایران نگاهی از نگرانی به سمت مرزهای جنوبی و غربی خود ندارد و فکر میکند که دژ مستحکمی برای دفاع از ایران است.
همین عراقیها بودند که سربازان آمریکایی را وادار به فرار کردند و اگر این منافع ایران نیست، پس چیست؟ مگر تبدیل دشمنی تاریخی به دوستی بی نظیر منافع نیست؟ باید دید این کار با چه قدرتی حاصل شده است و یقیناً این کار با قدرت اسلام و انقلاب حاصل شده است.
اگر دشمنیها و این سدهای مستحکم در برابر دشمن نبود، اگر این دو قدرت قدرتمند مقاومت در دو سر فلسطین نبود، با این حجم امکاناتی که دنیا در اختیار آنها قرار میدهد دنیا جهان اسلام و ایران را آزاد میگذاشت؟ توان تحمل دشمنان از جنگ سی و سه روزه به دو روز رسیده است و این از اثرات این انقلاب اسلامی، اثرات اسلام بر ایران و استحکام ایران است.
کد خبر 731235 منبع: فارس برچسبها قاسم سلیمانی عراق داعشمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: قاسم سلیمانی عراق داعش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۸۲۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، بهدست دشمن بیفتید چه؟
سردار چهارباغی خاطرهای از سردار سلیمانی نقل کرده و گفته است: بارها دیدم حاج قاسم شخصا برای شناسایی عملیات به عمق دشمن میرفت.
به گزارش همشهری آنلاین، سردار چهارباغی در مراسم سالگرد شهادت سرلشگر شفیع زاده، فرمانده توپخانه سپاه در تبریز گفت: حاج قاسم اولین نفری بود که وارد نبل و الزهرا شد. بعد از نامه مشهور شیعیان، حاج قاسم وقتی خودش شخصا وارد شهر شد، مردم با نقل و برنج و هرچه داشتند به استقبال نیروهای مقاومت آمدند. مردم نبل و الزهرا باور نمیکردند مقاومت به شهر رسیده است، در جلوی مقاومت هم سردار سلیمانی قرار داشت. چنان شور و شعفی ایجاد شده بود که من فقط در آزادی خرمشهر دیده بودم.
وی افزود: ساعتی قبل از آغاز عملیات توپخانه، به حاج قاسم پیشنهاد دادم که چند روزی است نخوابیدید استراحت کنید و موقع آغاز عملیات بیدارتان میکنم. خواستیم رمز را بخوانیم که حاج قاسم چنان عمیق خوابیده بود با خودم گفتم «بگذاریم کمی استراحت کند»؛ با غرش توپخانه شهید سلیمانی بیدار شد. به اتاق عملیات آمد و گفت: چرا بیدارم نکردید؟! دلیل را جویا شدم و گفت: صدای من موجب میشود دشمن بفهمد قاسم اینجاست و دلش مطمئنا خالی خواهد شد، نیروهای خودی هم مطلع میشوند کنارشان هستم.
سردار چهارباغی در ادامه به اهمیت نیروی انسانی در نزد شهید سلیمانی اشاره کرد و گفت: بارها دیدم حاج قاسم شخصا برای شناسایی عملیات به عمق دشمن میرفت؛ به او گفتم: اسارت شما هزینه زاست. بدست دشمن بیفتید چی؟ گفت: محمود، این بچههای افغانستانی، پاکستانی، سوری، عراقی، لبنانی، ایرانی و همه در مقاومت عین فرزندان خودم هستند. تا مطمئن نشوم نمیگذارم جایی بروند.